مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

حیف! که نیستی دگر....

شهریور سالروز جدایی ما از استاد مهدی اخوان ثالث (م. امید) از بزرگترین سرایندگان ایران است که چون  ناصر خسرو گفت :
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمت در لفظ دری را


داستان از آنجا آغاز شد که خامنه ای به اخوان ثالث پیامی داد که شما هم بیایید و  با شعر خود از انقلاب  پشتیبانی کنید و  پاسخ نخست استاد این بود : "ما همیشه بر سلطه بوده‌ایم نه با سلطه"، و این جمله برایش دردسر بسیار بدنبال داشت، در خیابان کتکش زدند و پس از اینکه خامنه ای در نماز جمعه او را "هیچ" خواند و در سخنرانی آغاز سال نو نیز بسیار بر او تاخت، حقوق بازنشستگی اش را قطع کردند (قیصر امین پور -باغ بی برگی).


آشنایی این دو به پیش از  بهمن 57  میرسد که اخوان ثالث و خامنه ای هر دو عضوی از محفلی ادبی و شعر خوانی در شهر مشهد بودند، جایی که استاد چند بار (از دوست نزدیک ایشان شنیده ام)  گفته بود که این آقا (خامنه ای)  شبها پس از انجمن، مست لایعقل بود و من و--- زیر بغلش را میگرفتیم و به خانه میرساندیم، حالا از ما مجیزگویی میخواهد!

پس از درگذشت استاد هم اجازه خاکسپاری اش در کنار آرامگاه فردوسی را نمیدادند که با پادرمیانی موسوی گرمارودی و پس از چندین بار دیدار با خامنه ای، سرانجام  خانواده اش تنوانستند او را کنار فردوسی در دل خاک به یادگار بگذارند.

م. امید پس از  "هیچ" خوانده شدنش در نماز جمعه این چکامه را سرود و پاسخی جاودان به یادگار گذاشت:
ادامه مطلب ...

به یاد طعم قریب خوبها(فریدون وشریعتی)

گلدونا گل ندادند
درختا بار ندادند
گوسفند ا و گاوا و میشها ماست و پنیر ندادند
گندمهای بیابون
یک لقمه نون ندادند
چشمه های تو دالون
یک چیکه آب ندادند
به هر کی هر چی گفتم، به من جواب ندادند
مردای مست کوچه
تو جیباشون کلوچه
تلو تلو می رفتند
از پیچ و تاب کوچه
آی آدمای مرده ترس دلاتون رو برده
پس چرا ساکت هستید؟
سگ دلاتون رو خورده
به هر کی هر چی گفتم، به من جواب ندادند

ادامه مطلب ...