مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

به یاد طعم قریب خوبها(فریدون وشریعتی)

گلدونا گل ندادند
درختا بار ندادند
گوسفند ا و گاوا و میشها ماست و پنیر ندادند
گندمهای بیابون
یک لقمه نون ندادند
چشمه های تو دالون
یک چیکه آب ندادند
به هر کی هر چی گفتم، به من جواب ندادند
مردای مست کوچه
تو جیباشون کلوچه
تلو تلو می رفتند
از پیچ و تاب کوچه
آی آدمای مرده ترس دلاتون رو برده
پس چرا ساکت هستید؟
سگ دلاتون رو خورده
به هر کی هر چی گفتم، به من جواب ندادند

بسه ساکت نشستن
در‍ خونه ها رو بستن
از همه دل بریدن
دل به کسی نبستن
یالا پاشید بجنگین، با این روزای ننگین
چه فایده داره اینجا
حتی نشه، بخندیم
نظرات 9 + ارسال نظر
دلارام پنج‌شنبه 26 خرداد 1390 ساعت 23:08 http://delaram360.blogsky.com

انتخاب هوشمندانه ای داشتنی
ممنون

قابل شما رو نداشت

تردید جمعه 27 خرداد 1390 ساعت 01:46 http://tardidekhakestari.blogfa.com

روزای ننگین از ما بیشترن، نمی شه باهاشون جنگید

بهار جمعه 27 خرداد 1390 ساعت 11:32 http://www.baharreh.blogfa.com

این نیز بگذرد
گرچه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است

بیـ دل شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 10:09 http://bidelam.mihanblog.com/

بابا فریدون!
گفتم چرا گفتی برو فریدون گوش بده! نگو به خاطر شریعتی بوده!!!
ولی خوب منظورت از خوبها...؟
من که دارم میرم! چرا هولم میدی!؟
:دی/

البته ما فروغی رو میگیم شما بخون فرخزاد...

بهار شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 22:45 http://www.baharreh.blogfa.com

من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
هرگز هرگز
پاسخی سرد و درشت
و مرا غصه این
هرگز کشت

یاد فروغ افتادم..حمید که جای خود دارد...

Blackheart یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 15:06

ما که چیزی از وبلاگت سر در نمیاریم یعنی سوادمون نمیرسه --ولی رضا جون دوست داریم - --امیدوارم اون مشکلت هم زود خوب بشه -چاکرت میثم

شما چشه مایی...

کافه باران یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 20:19 http://man-baranam.blogfa.com

از کی میخوای که بلند شه و کاری کنه ؟
از کسایی که به قول خودت سگ دل هاشونو
خورده ؟
تیکه تیکه کرده ؟



*شایدم اونا دلهای دیگران رو تیکه تیکه کرده باشند ..

*شاید...

بهار یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 23:27 http://www.baharreh.blogfa.com

اندیشه روز و شبم پیوسته این است
من بر تو بستم دل
دریغ از دل که بستم
افسوس بر من
گوهر خود را فشاندم
در پای بتهایی
که باید
می شکستممممم

پریا سه‌شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 17:52 http://www.pariazizi.blogfa.com

بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
...ما به هم بد کردیم، ما به هم بد گفتیم
ما حقیقت هارا، زیر پا له کردیم
و چقدرحظ بردیم، که زرنگی کردیم
روی هرحادثه ای، حرفی از مهر زدیم
از تو من میپرسم ، ما که راگول زدیم؟؟؟

شاید این بار خود را...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد