مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

همه شما ها..

تقدیم به همه برادرانم,چه آنان که در بند و زندانند چه آنان که به پروازدر آسمان شهادت وچه حتی به آنان که در بند جهل خویشند...


به آزادی یقین دارم

به پایان شب تیره

برادر جان مقام باش

که این تلخی یه روز میره

 

یه روز هم ما بدست هم

بت خفاشو میشکونیم

به زنجیر میکشیم ظلمو

دوباره عدلُ میشونیم

 

برادر جان مقاوم باش

تو میتونی رها باشی

ندای خشم این مردم

سکوتو خون بها باشی

 

تو آزادی و آزاده

اگرچه در قل وزنجیر

اگرچه میشکنی هرروز

زیرِ شلاقِ بغضِ پیر

.

.

.

بهمن 90

با تو...

باتو باید تا خدا پرواز کرد

نغمه ای از شور هستی ساز کرد

شاید این بودن نباشد کار من

می توان با کوچ هم اعجاز کرد

با تو باید در عروج از این قفس

در به روی هرچه دشوار باز کرد

می توان شاید برای زاغ ها

با سکوت یک مترسک ناز کرد

میشود حتی برای یاس ها

با شکست یک شقایق ناز کرد

شایدم میشد که با لبخند تو

بی مهابا بغض را لجباز کرد...