مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

بعد از مدت ها...

شب اول:همه چیز را آماده کرده بودم.حتی فکرم نیز تقریبا آن گناه را بار ها انجام داده بود تا آماده آن لحظه شده بودم...همه چیز آماده بود...این همه چیز را باید تصور کنی تا بفهمی حال آن دقایقم را...لذت گناه.رهایی ذهن از  کردن یا نکردن گناه.و... لحظه آخر به یاد آنکسی افتادم که تصمیمم قهر با او بود.نمیدانم خودم یادش افتادم یا او حتی آن لحظه آخر مرا از یاد نبرده بود..گفتم تنها یک فرصت داری آفریننده زمین وآسمانها..گفتم این فرصت آخرت است ای قادر ای بیننده هر بنده با نیت اینکه جواب نمیگیرم و به لذت گناه کبیره ام میرسم رفتم سراغ قرآن و باز کردم که صفحه 313 امد سوره طه که اینگونه آغاز میشد: و من تورا برگزیده ام....

چه بگویم که حال آن لحظاتم را بیان کند نمیدانم چکار کرده بودم که  لایق برگشتن حتی از لبه پرتگاهِ بی معرفتی نا رفیقیِ به دوستم شدم نمیدانم حتی نمیدانم که چند تا از این نشانه ها باید دید که دست از تهمت نامهربانی زدن به  ارحم الراحمین برداشت...فقط میدانم که خیلی چیز ها رو میشود فهمید اگر باید فهمید...

ادامه مطلب ...

نجوا ی پ ن ه ا ن

تاوان عشق ومحبت در این سرزمین شوم و همه شب چیست؟ براستی؟