مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

بازگشتی دوباره

گمان مبر که آسمان

محرم راز دل ماست

در این دیار بی کسی

تنها تر از خدا,خداست

از درون خود پوست انداخته ام و چنان در این صحرای سوزان عطشم میسوزاند که وعده دیدن ستارگان شب را از یاد برده ام...

من مانده ام و من و من....و دیگر جای او خالی نیست.

 

 

بیا  برگرد به رویایی

که از تو توی ذهنم هست

هنوزم شب توی خوابم

میشم با اسم تو سرمست...

بیا برگرد...