مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

نا مفهوم

همیشه بزرگترین اشتباهمان این است که فکر میکنیم دوستمان دارند،دوستشان داریم، دریغ از اینکه... دریغ از اینکه حتی نمیدانیم خدا نیز محبتش را بی دلیل از آن کسی نمیکند..بی بهانه دوست ندارد و بی آنکه خود بخواهد هرگز نمیگذارد هیچ کس بخواهد...فراموش نمیکنم حرفی را که...آری،تو هم انگار می لرزی ،تب داری، میترسی، نمیدانی چرا اینجا....؟!چقدر دلم برای داشتن شاپرک ها پر میکشد این روز ها...

آخرش طلوع روزی

که دیگه هیشکی نمونده

رو تن زخمیه این شهر

زشتیه دیروز جامونده...

ادامه مطلب ...

درد ودل

حالم بهم میخوره از نسلی که هنرمند محبوش پوریا پور سرخ وسیروان خسروی وشاکردوست باشند...حالم بد میشه وقتی یادم میوفته جون های نسل های پیش ایده الیست بودند و       جونهای نسل من به اجبار رئالیست شدند...جامعه  ای که توش یکی به خاطر 20 هزار تومن تن فروشی میکنه و یکی دیگه میلیارد میلیارد خر خوری میکنه و هیچ خر تر از خودش پیدا نمیشه چیزی بگه...حالم دسته خودم نیست دیگه وقتی میفهمم باید بسازم وقتی تاب سوختنم نمونده...دارم بالا میارم از ادبیاتی که تو ترانه هاش حرف عامیانه صنعت ادبیه...وقتی میبینم که رو اوردن به جنس مخالف ومواد و مشروب که اگه خیلی هنر کنه مسکنه، شده دوایه درده همه ،یه جو رایی از زنده موندن بیزار میشم..کاشکی یکی پیدا بشه بگه:دیگه چیزی نمونده این سحر شاید....

نمیدونم چرا به جای خوب این درد ودل که رسیدم یاد سهراب افتادم: به سراغ من اگر میایید ،نر م آهسته...

ادامه مطلب ...