مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

قلبه من میگه که هستی( مرگ عزیز )

چه دنیایی...فکرشم نمیکردم که روزی بگم یاد اون روز ها بخیر که با هم بستنی موزی میخوردیم ,یاد کباب خوردنامون کنم و بگم خدا بیامرزدش...یاد نبودنت کنم وبه دلم بگم باید عادت کنی به ندیدنش ,به ندیدن خنده هاش...چشمهاش..وبا حسرت بگم: بی معرفت میدونی سهم این روزهای من از تو فقط یک ترانه است که نمیتونم حتی واسه خودتم بخونم!!!وبا یاده بغضت دوباره آتش درونم را از اشک هایم فهمیدم....

کنار آبی دلت

راهی به آسمون بزار

برای دلتنگی هامون

یه راهی مهربون بزار

ادامه مطلب ...

وقتی که حسرت یکشب تمامه افتخارمه...

یه اتفاق هایی تو زندگی آدم میوفته که گذر زمان رو بهت نشون میده, اونم چه جور...بهت میفهمونه که تا حالا هیچی نبودی وهیچی نمیفهمیدی..کاش همیشه فرصت یه آه از ته  دل باشه تا بغض نشه خفت کنه....شعر گفتنم که شده رسم روز های تنهایی..ای داد...

وقتی نشون آینه گم بشه تو شبهای تو

وای به حال زار من , کجاست رد پای تو

ادامه مطلب ...