مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

امشب...

فقط میخواستم داد بزنم,فریادی که بتونه هرچی تو دلمه بریزه بیرون , که دیگه بغض وسکوت واشک نشه چشم هامو ضعیف تر کنه...حالی داشتم که سوختنم از درون رو میفهمیدم..ساعت از یازده شب گذشته بود که فهمیدم بارون داره رنج آسمون رو میشوره انگار, میاره تو زمین انگار,به قدری شدید بودکه وقتی از خونه زدم بیرون به سر کوچه نرسیده بودم که سوزه تندی بهم فهموند چقدر خیس شدم.دست کردم جیبم اولین نخ سیگار رو در آوردم, آخ چقدر خوب بود که حیوانات باغ وحش از ترس خیس شدنشون به سمتی...چقدر خوب بود که باز تو تنهایی هام دود سیگارمو به آسمون میفرستادم..وقتی برگشتم اولین چیزی که به ذهنم رسید ترانه زیر بود: 

توموندی و ستاره های آسمون  

من موندمو واین همه رنج بی اَمون  

تنهایی وبغض شکسته ای از اون  

تو این همه پیچ های تند بینشون 

 یه آسمون که بارونش بی انتهاست  

یه آدمی که چشمهاشم رو به خداست 

 تمام ما گم شده تو نیم زندگی  

تمام من باز هم ز راه تو جداست ...

نظرات 12 + ارسال نظر
گرافیست مدرن شنبه 31 اردیبهشت 1390 ساعت 16:58 http://www.pariazizi.blogfa.com

سلام مثل همیشه زیبا بود . عاشق راه رفتن زیر بارونم وقتی صورتم کاملا خیس میشه و آب میچکه از صورتم اون وقته که آرومم ... آرومِ آروم ... چون هیچ کی اشکامو نمیبینه ...

چقدر خوبی که به اشک های نا نوشتم پی بردی...

کافه باران یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 10:22 http://man-baranam.blogfa.com

برای تسکین بهتر از سیگار هست ..
هست
.

برای تسکین چی؟ این مهمه...

دلارام یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 11:47

پسر بد
چرا سیگار می کشی؟ هان؟


نمی دونستم سیگار کشیدن ادمو شاعر می کنه...

خوب بود

قربون خواهر گلم برم...

رزا یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 12:23 http://bparva.blogsky.com

کاش میشد هر شب با سیگار و شب خلوت کنم...کاش... اما نمیشه...

با شب که بخوای نخوای باید خلوت کنی..باسیگارم کمش خوبه..باور کن

بهار یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 16:24 http://www.baharreh.blogfa.com

بوی اسب می دهی
بوی شیهه بوی دشت
بوی آن سوار را
او که رفت و هیچ وقت برنگشت
وای از آن خیال زخمیت

زخم هایی که حاصل...و سالهاست بدون مرهم مانده...

کافه باران یکشنبه 1 خرداد 1390 ساعت 20:36 http://man-baranam.blogfa.com

به هـمـان سـادگـی
کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده
بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار
سقـف واگـن مـتـروک را
تـرک می گـویــد
دل ،دیـگــــر
در جـای خـود نیـسـت
بـه همـیـن ســادگـی !
.

ای وای...کاشکی...

بیـ دل دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 10:39 http://bidelam.mihanblog.com/

عجب احساسی...
خوشا به حالت... خیلی وقته زیر بارون عشق بازی نکرده ام!
هوس آلودمان کردی/

شما که شمع محفل مایی برادر..مدرکشم موجوده...

بهار دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 15:44 http://www.baharreh.blogfa.com

راستی تو جوجه تیغی دل مرا
توی قلب خود راه می دهی
او گرسنه است و گمشده
تو به او پناه می دهی
باورت نمی شود ولی
جوجه تیغی دلم
زود رام می شود
تو فقط سلام کن
تیغ های تند و تیز او
با سلام تو
تمام می شود

گرافیست مدرن دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 18:45

دلم تنگست
دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانیست
نمیدانم چرا در قلب من
پاییز طولانیست ...

خیلی زیبا..ممنون

بهار سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 22:32 http://www.baharreh.blogfa.com

سبدی هست در اندیشه من
که پر از گل بده هدیه به تو
غافل از آنکه تو خود ناب تری
یک جهان گل بخورد غبطه ی
تو
روزمادرمبارک[گل]

ممنون از نظر کپی پیست شما...

بهار چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 22:18 http://www.baharreh.blogfa.com

قلب تو کبوتر است
بال هایت از نسیم
قلب من سیاه و سخت
قلب من شبیه.......
بگذریم
دور قلب من کشیده اند
یک ردیف سیم خاردار
پس تو احتیاط کن
جلو نیا برو کنار

مهناز جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 14:55 http://www.mahnazz.blogsky.com

یاد دیالوگ بهزاد جوانبخش افتادم تو فیلم سرباز های جمعه. می گه : دیگه نمی شه یهو زیر پل زد زیر آواز. یا می گن معتاده ، یا می گن دیوونه ست. یکی نمی گه بابا! شاید دلش گرفته...

زیبا بود..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد