مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

با تنهاییم...

آخرین بازمانده غم را به دامانم سپار   

آخرین تیرشب هجررا به چشمانم سپار

  این دل غمدیده را بازهم غمش بیشتربده

آخرین بغض رابه چشمان گریانم سپار  

این زلیخا که گرفت آتش درشور وعطش

  باز بیاور یوسفش را بر گلستانم  سپار  

آن همه ناگفته ها واین همه درد فراق 

 فرق هامان را بیاور لیک به هجرانم سپار

  درد ودل می کرد مجنون زمان با تنهاییش

درد را  با  رنج او آور به  آسانم  سپار   

خسته ام از خستگی های قریب زندگی

بازبیاورخستگی رادلبستگی راتوبه دامانم سپار

(بهار 90)

نظرات 7 + ارسال نظر
کافه باران شنبه 24 اردیبهشت 1390 ساعت 10:11 http://man-baranam.blogfa.com

کسی سراغ مرا از کسی نمی گیرد
که هستیم تنها
در انعکاس صدایی ز دور می آید
و در سیاهی شبها
رسوب خواهد کرد
مرا به یاد بیاور
مرا زیاد مبر
که انعکاس صدایم درون شب جاری ست

که انعکاس صدایم درون شب جاری ست...زیبا بود دختر مثل خودت

بیـ دل شنبه 24 اردیبهشت 1390 ساعت 14:15 http://bidelam.mihanblog.com/

از دوستی به من و از من به تو:


منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی .یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک الوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را.بجو مارا تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم،اهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم.تویی والاترین مهمان دنیایم.
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من افریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر ایا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی.ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟رها کن ان خدای دور
آن نامهربان معبود.آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت.اینک صدایم کن مرا.با قطره اشکی
به پیش اور دو دست خالی خودرا. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام.آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد.به نجوایی صدایم کن.بدان اغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات اوردم
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک اغوشم,شروع کن,یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان.رهایت من نخواهم کرد
سهراب سپهری

زیبا بود/

سهرابه دیگه...

بهار یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 ساعت 00:15 http://www.baharreh.blogfa.com

کجایی ای همه خوبی
تو ای همه بخشش
چه مهربان بودی
وقتی که
شعر می خواندی
چه مهربان بودی
وقتی که مهربان
بودییییییییییی

دلارام یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 ساعت 10:13 http://delaram360.blogsky.com

رنج روی رنج
درد روی درد
فریب پشت سر فریب
ما هم ساده دلیم
هم حمال
بیار
هیچ نگران نباش
آسمون شون هاش تاب نداشت
دل خاکی من
قدش بلند تر از اسمان افلاکی توست
بیار
نگران نباش
من به دوش روحم می کشم

گرافیست مدرن یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 ساعت 17:06 http://www.pariazizi.blogfa.com

دلتنگی یعنی روبروی دریا ایستاده باشی و خاطره یک خیابان خفه ات کند ...

..../پری جان سیستم نظری دهی بلاگت برای من باز نمیشه..با هر مرور گری که امتحان کردم نشد..این غیبت را ببخش و بدون کماکان مطالبتو دنبال میکنم/....

بیـ دل دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 ساعت 22:11 http://bidelam.mihanblog.com/

خوش به حالت سهراب
دلت خوش آسمان مال تو است
پنجره های خیال مال تو است
راستی دل خوش سیری چند؟
تو نمی گیری پند؟
تو نخواهی فهمید
آسمان آبی نیست
دل من خالی نیست
به خیالت مردم زیر باران همه جا را گشتند
نه ندیدند آنها صوت یک گرسنه را
حس نکردند آنها حرفهای دل یک عاشق را
بگذریم ای سهراب
آدرسی می خواهی؟
خانه ای می جویی؟
خانه دوست کجاست؟
من به تو خواهم گفت:
دوست اگر دوست بود
خانه اش پیدا بود
دوست اگر دوست بود
در دلت پنهان بود
گوش کن ای سهراب
خش خشی نیست
کودکی نیست
لانه ای نیست
یک عقابی است فقط سر آن کوه بلند
و تو از آن پایین می گویی:
آسمان مال من است

دیدم با سهراب حال کردی! گفتم بد نیست اینم بزارم/

اون دوتایی که گفتم یادته؟ دومیش بیماری بود..که از قضا سهراب به همون خاطر رفت به آسمانی که گمان میبرد مال اوست...

ریحانه سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 00:42 http://nardebanytakhoda.blogfa.com/

درد را با رنج او آور به آسانم سپار ...

کاش....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد