آن زمان که انتظار سخت میشود ,وقت وقته پرگشودن میشود,آن زمان که ناله ها دلگیر شد,صد ستاره در هوا شبگیر شد,صد هزاران روزه و نذر ونیاز ,کرد درهای ریا را باز باز,آن زمان که درد ودل با اشقیاء ,شد بیعت در لباس اولیاء,آن زمان که نان حکم جان گرفت,سهم صد مردم را یک خان گرفت,خون ملت آب پای لاله ها,تیر ها نوری به چشم ژاله ها,آن زمان که قامت بید جنون,سخت تر گشته ز سختی ها کنون,لب ها بسته ز حیرت از زمان ,ناله ها وآه ها روز وشبان,کآی خدا مرگ ما را زود رسان,کآی خدا مرگ مارا ....
ای خدا مرگ نه انتظار را پایان ده قدرتی تا نقاشی سیاه سرنوشت را پاک کنم
همین ...
خدا مرگ ظلم و ظالم را رسان و نیز مرگ انکه ظلم را می پذبرد
انتظار.
حالا دور یا نزدیک!؟
چیجوری گفتم!؟؟؟؟ :))
از اینکه چرت و پرت هایم را تناول فرمودید ممنونم چه با ترامادول چه بدون آن!
دوست من نارا حت نشو....شلام.
با سلام قابل توجه دوستان عزیز با انسانهای بی نقاب و گزارش تصویری اجرای پرفورمنس گروه 4 نفره گروهمون به روزم . منتظر حضورتون و نظرتون هستم
با سپاس
[گل][گل]
ممنون از دعوت.
تو یک کاغذ تا نخورده
سفید سفید
دلم خودنویس
نوشتم خودم را برایت
ولی
کاغذ تو به آخر رسید
زیبا .../