سالهاست که به آیینه نگاه نمیکنم که خودم رو ببینم.چون یک دروغ خیلی بزرگ به خودم گفتم و از اون موقع است که با خودم قهر کردم :من از توبه کردن توبه کردم...
واین نه از آن جملاتیست که برای زیبایی گفته باشم...خودم خوب میدانم.
لینک ناقابلتان را دیدم. آمدم ظرفش را پس بدم!: هر چیزی را نفهمیده انکار کردن, رویه دیگر همان تعصبی است که در عوامی سراغ داریم که خیلی چیزها را نفهمیده بارو دارند "شریعتی"
خیلی وقت نیس که میام بهت سرمیزنم..و اولین باره که برات مینویسم..چرا انقد سرد...هرچی سعی میکنم چیزی که رنگو بوی امید بده نمیبینم..همش یاس!!!!!!!چرااااا؟؟؟؟
ما خسته دلان خسته تر از خستگی هستیم. .در گوشه زندان خداداد نشستیم.. وقتی این شود شعر این روز های من تعجبی از یاس ناخواسته نیست...اما به احترام کسی که در نوشته هایم از امید سراغ میگیرد..حتما مینویسم.
با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز خیلی خوشحال میشم به این همایش بیایدو ببینمتون مشتاقانه منتظر حضور گرمتون هستم ارادتمند همیشگی شما پریا
از اونجایی که احترام فوق العاده ای برایتان قائلم وبا اصل همایش هم موافقم چرا روستاییان را در مواردی بهتر از هزاران شهری یافتم...دلم میاد بگم نمیام.ولی چشم هر جور شما دوست داری...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من نیز هم ...
تو نیز هم؟ عجب...
قبول نیست! تو دانشگاه دیدی! :دی
شما که با بصیرتی چرا برادر؟
اون من نیست که میاد دانشگاه...منم که میام دانشگاه....
با خودت قهر نباش لطفا
و از درون ایینه نگاهی بینداز به درون خودت لطفا
انقدر زیبایی هست که نمی توانی بشماری
زیبایی من را آینه نشان نمیدهد..وشاید این است دلیل تنهایی سالها...
گویند خدا همیشه با ماست
ای غم نکند خدا تو باشی...
ای تبر بود با تو با....
خدا ....
رمز نوشته ات !
پیدا کردمش ...
من صدای سبز حاک سربیم...
نعره ای نیست ولی اوج یک صداست....
لینک ناقابلتان را دیدم. آمدم ظرفش را پس بدم!:
هر چیزی را نفهمیده انکار کردن, رویه دیگر همان تعصبی است که در عوامی سراغ داریم که خیلی چیزها را نفهمیده بارو دارند
"شریعتی"
نیمه پر لیوان....!
خیلی وقت نیس که میام بهت سرمیزنم..و اولین باره که برات مینویسم..چرا انقد سرد...هرچی سعی میکنم چیزی که رنگو بوی امید بده نمیبینم..همش یاس!!!!!!!چرااااا؟؟؟؟
ما خسته دلان خسته تر از خستگی هستیم.
.در گوشه زندان خداداد نشستیم..
وقتی این شود شعر این روز های من تعجبی از یاس ناخواسته نیست...اما به احترام کسی که در نوشته هایم از امید سراغ میگیرد..حتما مینویسم.
با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز
خیلی خوشحال میشم به این همایش بیایدو ببینمتون
مشتاقانه منتظر حضور گرمتون هستم
ارادتمند همیشگی شما پریا
از اونجایی که احترام فوق العاده ای برایتان قائلم وبا اصل همایش هم موافقم چرا روستاییان را در مواردی بهتر از هزاران شهری یافتم...دلم میاد بگم نمیام.ولی چشم هر جور شما دوست داری...