دلهره تمام وجودم را گرفته بود...وترس واسترس وتازه یادش افتادم.بآری فهمیدم که خدایی دارم در تمام ناامیدی ها ودر کشاکش این آشفته بازار دنیا.صدایش کردم...جوابی نشنیدم.بعدها فهمیدم که ندادن جواب برای نکشیدن خجالت از نگذاشتن منتش بود.ومن چقدر این نون کوچک قبل از هر کلمه را دوست دارم...
ما یه سر اینجا هم اومدیم ... اینجارو هم لینک کردم !....
من عاشق مجهولات شدم !....
اونم عاشق شما....
از لینک هم ممنون...