مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

ای داد...

خلق خدا به چه روزی افتاده اند از تدبیر ما!؟

فکر و ذکرتان شد کسب آبرو، چه آبرویی !
مملکت را تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درست تراست،
مردم نان شب ندارند؛
دوانیست,
مرض بیداد میکند،
نفوس حق النفس میدهند؛
میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی،
سر بریدن از ختنه سهل تر؛
چشم ها خمار از تراخم است،
چهره ها تکیده از تریاک،
خلق خدا به چه روزی افتاده اند از تدبیر ما؛
دلال؛ فاحشه؛ لوطی ؛ قاپ باز
کف زن؛ رمال ؛ معرکه گیر
گدایی که خودش شغلی است...

نظرات 3 + ارسال نظر
دلارام دوشنبه 29 آذر 1389 ساعت 10:22

خدایا امان از دست خلق تو
به که پناه ببرم جز تو
نامردی و سیاهی سایه افکنده بر روابط ما
تو رحم کن بر خلق و بر ما

دلارام دوشنبه 29 آذر 1389 ساعت 10:23

آخه این عکس شبیه یه ادم بیست ساله نیست
کلک نزن!!!!!!!!!

فرناز دوشنبه 29 آذر 1389 ساعت 12:06

من دلم سخت گرفته است
از این مهمانخانه مهمان کش روزش تاریک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد