نگاهم به اطراف بود و فکر های مختلف دست از سرم بر نمی داشت:تو کجا این جا کجا؟اصلا چرا حالا؟آهی کشیدم ومثل پیر مردها از ته دلم گفتم ای داد بیداد...نگاهم که بر گشت دیدم نوبت به دیدگان تو افتاده است اینبار...و شعری که زمزمه میکردی این بود:
"من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است..."
و من ترسان لرزان فهمیدم زمستانی در راه است...پر از تنهایی وحسرت.
و در این زمستان کلبه های گرمی در انتظار چشمانت
وجودت
و احساست
در این بیشه ی پر برف و سوزان
هنوز کلبه هایی از امید پیدا میشه
که در بزنی و وارد بشی
هر چند که اون یکتا مرد از زمستان و خان هشتم و ... برامون گفت
ولی بازم امید داشت
امیدوار بود
مگه تو چقدر زنی که وجود ندارد رو میشناسی که بهش میگی خودخواه ؟؟!!
عالی مینویسه به نظرم
یک جور خاص
خاص و تک
نه مثل بقیه
نمیدونم
معذرت میخوام که زیادی حرف زدم
کنجکاو شدم بیشتر بشناسمت و وبتو ببینم
شبتون پر ستاره
و دلتون سر شار از امید
قشنگ بوووووود
بازم سلام
جوابتونو با اجازه تو خود وبلاگم دادم
شایدم حق با شما باشه
ولی ای کاش لااقل یک کوچولو اونم توی این دنیای مجازی با هم مهربون تر باشیم
همین ...
سلام
ببخشید که انقدر دیر جواب میدم
دسترسیم به نت خیلی خیلی محدود شده
(شاید محدود تر هم بشه)
چرا فکر میکنی مغرور و خودخواهم؟؟؟
در صورتی که همیشه از این نوع افراد دوری میکردم
خاص بودن همیشه هم بد نیست
اگر تو یه گل سرخ داشته باشی ، که فقط مال تو باشه
که خود تو ازش مراقبت کرده باشی و بهش آب داده باشی
با اینکه اون گل سرخ ، هیچ فرقی با بقیه ی گلهای سرخ نداره
اما برای تو یگانه گل سرخ دنیاست
و تو احساس خاص تری نسبت بهش داری...
اگه خیابونی رو که مثل همه ی خیابون هاست
رو یک بار
فقط یک بار با معشوقه ات بری
اون وقت اون خیابون میشه خاص ترین خیابون دنیا...
به همین سادگی میشه چیزای خاص رو از عام تشخیص داد...
هر چیزی که برای آدم خاطره ای تداعی کنه
یه چیزه خاصه ...
موفق باشید
(سعی میکنم بیشتر سر بزنم !)
خدانگهدار ...
ممنونم
"من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
آمدی اما کم کمک دیر شد است
کم دیر و کمی دیر یعنی آمدنت فایده ای نداشت
سلام رضا جان
دست شما درد نکنه که در هراسی از لحظاتی که با مردمان ناکوک میگذرانی...
و فکر کردی من از جنس دیگری هستم و اما دیدی من هم ناکوک هستم
از لطفتونه
اما باز هم به وبت می یام سر میزنم من همه ی دوستام و دوست دارم
سلام
خوبی؟
ما همیشه با خدا حرف میزنیم ولی حواسمون نی
مثلا وقتی میگیم فلانی زیباست یا برعکس داریم در مورد افرینشش حرف میزنیم و .......
و اما اینکه تف به ریا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من جار نزدم شما اومدی دلنوشته های منو خوندی و حرفای دلمو درسته دیگه؟
هدفم جار زدن نبود هدفم خیلی بالاتر بود
ما همیشه تو دو راهیه ناشکری و خدایا شکرت گفتنیم
و منم مستثنی نیستم
ممنون که سر زدین
چرا آپ نمیکنین تا لذت ببریم ؟؟؟