مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

چشمهایم...

سرش رو آورد جلو ودر گوشم گفت: 

 خوبی انسان اینه که میتونه فراموش کنه...

نه!

هیچ یک سخنی نگفتند: 

نه میزبان,نه میهمان و نه گلهای داودی...