دوست داشتم زندگی یک خواب بود
مثل فصل کودکی , شاداب بود
طعمی از یک آسمانِ مهربان
طعمی از یک بوسه ی نایاب بود
دوست داشتم زندگی هم رنگ داشت
رنگی از رنگین کمانی ناب بود
مثل کوچ قاصدک در بادها
این مسیرآذین زپیچ و تاب بود
روزها روزمرگی تاریک و گم
تا همه شب ماه من, شب تاب بود
در هیاهوی مترسک های زشت
کاش یک عاشق فقط,بی تاب بود
کاش مجنونی نبود از ابتدا
تا بفهمیم عشق هم نایاب بود
زمستان 90
دوست داشتم زندگی هم رنگ داشت....
کاش میشد خوابها را تازه کرد...
کاش میشد کودکی را دوره کرد...