مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

یک شب...

من از این دنیا چی می خواهم، دو تا بال برای پروازبرم تا روز تولد، برسم به فصل آغاز

برم پیش بچه هایی، که یه لقمه نون ندارند

که یه شب با یک دل سیر، چشماشون رو هم بزارند

بگم که غصه ها سر اومد،  گریه بس که بهتر اومد...

ادامه مطلب ...

نه!

هیچ یک سخنی نگفتند: 

نه میزبان,نه میهمان و نه گلهای داودی...