من از این دنیا چی می خواهم، دو تا بال برای پروازبرم تا روز تولد، برسم به فصل آغازبرم پیش بچه هایی، که یه لقمه نون ندارندکه یه شب با یک دل سیر، چشماشون رو هم بزارندبگم که غصه ها سر اومد، گریه بس که بهتر اومد...
هیچ یک سخنی نگفتند:
نه میزبان,نه میهمان و نه گلهای داودی...